نوشته شده توسط : نعـــــــــیم

عاشق باش اما اعتراف نكن!!

به هیچ کس اعتماد نکن دخترک
به هیچ کس راز دل نگو دخترک
به هیچ کس نگو که دل بسته ام به تو
به هیچ کس نگو که عاشقش شدی
نه، نه ،نگو
نه، نه، به هیچ کس اعتماد نکن
به هیچ کس نگو که یک شبی کنار پنجره گریه کردی از خاطرش
به هیچ کس نگو که از دیدنش سرعت قلبت از ثانیه جلو می زند
به هیچ کس نگو که روزها گذشت و پیر شدی در انتظار دیدنش
به هیچ کس نگو به هر دری زدی برای باز دوباره دیدنش
به هیچ کس نگو حتی کسی که چتر شد زیر باران برای تو
به هیچ کس نگو حتی کسی که گفت عاشقت شده است
به هیچ کس نگو حتی کسی که نیمه شب برای تو شعر گفته است
به هیچ کس نگو حتی کسی که گفت از بی اعتناییت دلم شکسته است
شک نکن او روزی با تمام عشق رها می کند تو را
نه نه کسی به احساس پاک تو که مثل یک گل شکفته است توجهی نمی کند
آری گل تازه شگفته ات به دست عابران چیده می شود
یا که زیر پایشان مثل یک علف لهیده می شود
دیدی که گفتم به هیچ کس اعتماد نکن
پس اگر اعتماد کردی و عاشقش شدی و قلب تو شکست گلایه ای نکن

 

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی 

 


 

اگر از ظلمت ره می ترسی چلچراغ نگهم را به تو خواهم بخشید

 

روشنی های تنم را که نشان سحرند به تو خواهم بخشید

 

اگر از دوری ره می ترسی دستهایم را که پلی روی زمان می بندند

 

و به کوتاهترین فاصله من را به تو می پیوندند به تو خواهم بخشید

 

اگر از زمزمه٬از حرف کسان می ترسی من جدا از دگران به تو خواهم پیوست

 

من خویش را در تو نهان خواهم کرد و اگر ترس تو از خویشتن است٬

 

من تورا از تن خود٬در رگ هستی خویش که به هر ذره وجودم ٬

 

پر از خواهش توست محو دلم خواهد شد

 

من تمامی وفا تمامی دل عاشق خود را بی بهانه به تو خواهم داد

 

تا تو از من باشی

 

تو بیا ٬تو بیا که اگر آمدنت قصه پوچی باشد ٬

 

من تورا ای همه خوب تا دم مرگ نخواهم بخشید

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

 

پر معنا سکوت میکنی

سکوت هایت را می گذاری برای فروش

با خاطره ی همان سکوت های قدیمت سر می کنم 

 


 

                                             تمام روز درآئینه گریه میکردم

بهار پنجره ام را

به وهم سبز درختان سپرده بود

تنم به پیله ی تنهائیم نمی گنجید

و بوی تاج کاغذیم

فضای آن قلمرو بی آفتاب را

                                              آلوده کرده بود      

نمی توانستم دیگر نمی توانستم

صدای کوچه ، صدای پرنده ها

وهای هوی گریزان کودکان

و رقص باد کنک ها

که چون حباب های کف صابون

در انتهای ساقه ای از نخ صعود می کردند ...

 





:: بازدید از این مطلب : 470
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 8 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
faty در تاریخ : 1389/7/25/0 - - گفته است :
سلام وبلاگ خوبی دارید یه مشکل دارم میتونید برام حلش کنید چه طور باید صفحه ی جداگانه ساخت متن من 29 تا متن دارم وقتی اینارو مینویسم بقیه متن هادیده نمیشه چی کار کنم مجبور میشم حذف کنم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: